برای مشاهده لیست علاقه مندی ها وارد شوید!

مشاهده محصولات فروشگاه
0

سبد خرید شما خالی است.

فوت و فن‌های مهندسی را فقط در کف کارگاه می‌توان آموخت

گفت و گو با غلامحسین داد الهی بیات کارشناس و مدرس عمران

وقتی تبادل نظر باشد، علم و تجربه وزن انسان را بالا می‌برد اما اگر من به عنوان مهندس احساس کنم که همه چیز را بلد هستم، دیگر رشد نخواهم کرد.

اینبار برای گفت و گو با یکی از مدرسان خانه عمران راهی ساختمانی در حال ساخت شدیم تا روایتگر تجربه‌های مدرسی باشد که به موازات تدریس، به عنوان مهندس ناظر نیز فعالیت دارد. غلامحسین داداللهی بیات از مدرسان خانه عمران دقایقی در لابلای کارهای روزمره‌اش فرصت یافت تا به سؤال‌های ما پاسخ دهد. این مدرس فارغ التحصیل دانشگاه علم و صنعت است و سابقه اجرایی بیش از 30 سال در کارگاه‌های مختلف را دارد که پروژه مشهور آتی ساز در حاشیه بزرگراه چمران و پروژه احد عظیم زاده در شمال کشور، دو نمونه از فعالیت‌های برجسته وی است که در کنار انبوهی از پروژه‌ها در مناطق مختلف شهری قرار می‌گیرد.

این مدرس بیش از بیست سال تدریس خصوصی دروس مرتبط با حوزه عمران را دارد و از شش سال قبل در خانه عمران تدریس را آغاز کرده است. گفت و گویی که در ادامه می‌آید، حاوی نکات جزئی و قابل تاملی است که مطالعه آن می‌تواند دانش اجرایی شما را افزایش دهد.

دانشجویان رشته عمران و ساختمان به مدت چهار سال اطلاعات مختلفی را پشت میزهای دانشگاه می‌آموزند اما بسیاری از آن‌ها با حضور در یک کارگاه ساختمانی، با چهره واقعی این حرفه آشنا می‌شوند. شما با چنین دانشجویانی مواجه شده‌اید؟

بیشتر مراکز علمی با نام دانشگاه صرفاً اطلاعاتی تئوری را در اختیار دانشجو قرار می‌دهند اما آنچه یک مهندس نیاز دارد، تجربه آمیخته با علم است که صرفاً در محیط کارگاه محقق می‌شود. انتقال علم مهندسی به دانشجو شبیه همان مسیری است که یک مادر در مواجهه با نوزادش در پیش می‌گیرد و به مرور خوردن، آشامیدن و راه رفتن را به او می‌آموزد. دانش قابل قبول در حوزه ساختمان نیز در فضای کارگاه از طریق استادان یا همان اوستاکارها قابل انتقال به مهندسان است. در این موقعیت است که مهندس تحصیل کرده می‌تواند با تلفیق این اطلاعات با ضوابطی که در نظام مهندسی اعلام شده و تطبیق مباحث اجرایی و تئوری به صحت و سقم این مباحث پی ببرد و یاد بگیرد چطور تمامی این مباحث را به پیمانکار منتقل کند.

مثلاً فارغ التحصیلان دانشگاهی ممکن است به گونه‌ای سخن بگویند که برای پیمانکار قابل هضم نباشد و همین مسئله باعث بروز اشتباهی در ارتباط میان مهندس و پیمانکار شده و به کار لطمه می زند.

اگر امکان دارد این مسئله را با ذکر مثالی تشریح کنید.

مثلاً یک مهندس که تازه وارد محیط کارگاه شده نباید با صراحت و قاطعیت به عوامل اجرایی بگوید که کار آن‌ها اشتباه است. به عبارت ساده‌تر نباید به شیوه مدیریتی و چکشی با آن‌ها سخن گفته و رفتار کند. همیشه به مهندس‌های جوان توصیه می‌کنم هنگام ورود به کارگاه چند روزی را ساکت در کنارم حضورداشته باشند و سپس نحوه صحبت کردن و زبان جاری کارگاه را بیاموزند و سپس وارد گفت و گو با عوامل کارگاه شوند. مثلاً من اگر بخواهم به یک اوستای گچکار که در حال گچکاری است و کارش هم مشکل دارد، نکته‌ای گوشزد کنم، نمی‌گویم: اوستا! این کارت مورد داره. بلکه به او می گویم: اوستا این ریسمون رو می‌اندازی با هم کار رو کنترل کنیم؟ قطعاً در چنین حالتی او استقبال هم می‌کند و اگر واقعاً ببیند اشتباه کرده، خودش مثلاً می‌گوید یک نرمه می‌کشم تا این بخش مسئله دار درست شود و بعد جاهای دیگر را هم پا به پای من کنترل می‌کند تا مشکل رفع شود. اگر مهندسی بتوان با این بیان با عوامل زیر دست خود در کارگاه صحبت کند، به سادگی می‌تواند کارگاه را در دست خودش بگیرد.

در حوزه ساخت و ساز همه عوامل به یکدیگر وابستگی دارند و عدم اجرای صحیح بخشی از یک پروژه، به بخش‌های دیگر هم لطمه می زند.

بله و این مطلب هم یکی از آموزش‌های مهم من به دانشجویان است. گاهی می‌بینم دقت‌هایی در کار انجام نشده که این مسئله می‌تواند به کار دیگر بخش‌ها هم لطمه بزند. مثلاً اگر فردی که دیوار چینی را انجام داده کارش را درست انجام نداده اصطلاحاً ریسمونی ـ شاقولی انجام نداده باشد گچکار مجبور است آنقدر شاقولی اجرا کند تا دیوار درست شود. از طرفی گچ زیاد باعث ترک خوردن دیوار می‌شود. یا اگر در ساختمان‌هایی که اسکلت بتنی است، رابیتس یا تور مرغی بسته نشود و از گچ گیپتون استفاده نکنند، دیوارها ترک خواهد خورد. این‌ها نکاتی است که هزینه‌ای هم ندارد و اگر سازنده‌های محترم به این نکات ریز توجه کنند عمر ساختمان طولانی‌تر می‌شود. در طول سال‌های فعالیتم با نکات ریزی از این دست زیاد مواجه شدم که در جزوه‌های دانشگاهی نوشته نشده و اگر نوشته شده خیلی بیان آن‌ها کارگاهی نبوده و به همین دلیل تلاش می‌کنم تمام این مطالب را به دانشجویان منتقل کنم.

واکنش دانشجویان پس از کسب این اطلاعات چیست؟

معمولاً یک جمله ثابت را به کار می‌برند و به من می گویند: بعد از آن همه درس خواندن، الان در سر کارگاه فهمیدیم مهندسی عمران چیست!

آیا نکته‌ای هم مانده که با تجربه سی ساله اتان در این حرفه آن را نیاموخته باشید؟

بله. قطعاً. ریزه کاری‌های اجرا بسیار متنوع و زیاد است و برخی اوقات من از اکیپ‌های اجرایی ی یاد می‌گیرم و تجربه آن‌ها را استفاده می‌کنم. وقتی تبادل نظر باشد، علم و تجربه وزن انسان را بالا می‌برد اما اگر من به عنوان مهندس احساس کنم که همه چیز را بلد هستم، دیگر رشد نخواهم کرد. من هنوز هم نیاز دارم خیلی چیزها را یاد بگیرم که این کار را با خواندن آیین نامه، مطالعه کتاب، سؤال کردن و… انجام می‌دهم. مثال دیگری می‌زنم که شاید برای شما جذاب باشد. در همین پروژه‌ای که شما حضور دارید، کلاف پنجره از این طرف با گچ کار و بر قوطی یکی می‌شود و از طرف دیگر باید با سنگ یکی شود. دلیل این موضوع را وقتی سؤال کردم، گفتند وقتی پنجره را می‌خواهند نصب کنند، رول پلاک را روی پروفیل فلزی می‌زنند اما در برخی پروژه‌ها وقتی رول پلاک روی سنگ یا گچ انجام می‌شود، در آینده پنجره لق خواهد زد و ممکن است پنجره از چهارچوب خودش خارج شود.

شما ظاهراً این مباحث را به صورت خصوصی هم تدریس می‌کنید؟

بله. در تدریس خصوصی بارها مهندسانی که تازه از دانشگاه آمده‌اند را با ضوابط اجرایی کار و ضوابط اعلام شده از سوی نظام مهندسی آشنا می‌کنم. آن‌ها یک دوره در کنار من سر یک پروژه حضور دارند و به مرور زمان موارد را ثبت کرده و می‌نویسند و بعد از اینکه در یک ساختمان با من بودند، کم کم می‌توانند برای نظارت مستقل بر ساختمان جدید آماده شوند. در طول اجرای جدید هم با ارتباط تلفنی، مشکلات آن‌ها را حل و فصل می‌کنم تا به مرور به تجربه کاری لازم دست پیدا کنند.

به نظر شما یک مهندس واقعی وقتی سر پروژه می‌آید باید چه خصوصیت‌هایی داشته باشد؟

در درجه اول باید با آمادگی کامل بیاید. مثلاً کلاه ایمنی، کفش ایمنی، متر ساده و متر لیزری با خودش داشته باشد تا اگر نیاز شد، برای این اقلام به کسی رو نیندازد. شایسته نیست یک مهندس در ساختمان از دیگران متر بخواهد. مهندس نباید همه چیزش باید کامل باشد و اگر نقصی هست باید آن را به حداقل برساند. هنوز هم وقتی به سر کارگاه می‌روم، تمام این اقلام را با خودم می‌آورم.

چه دلیلی باعث شد به آموزش علاقه و گرایش پیدا کنید؟

پیش از اینکه مهندس شوم، معلم بودم و علاقه به تدریس و تداوم آن از همان زمان در من شکل گرفت. از جایی به بعد احساس کردم جامعه نیاز دارد تا با پیاده سازی ضوابط و استانداردهای ساختمانی از یک طرف و ارتباط صحیح میان فعالان این حوزه و مخاطبان این استانداردها و قوانین، کیفیت لازم در حوزه ساختمان را محقق نماید. فکر کردم اگر این موارد را منتقل نکنم خطای جبران ناپذیری را مرتکب شده‌ام و چه جایی بهتر از تدریس برای انتقال این تجربه‌ها می‌توانست وجود داشته باشد؟!

شما چگونه با موسسه خانه عمران آشنا شدید و به جمع مدرسان این مجموعه پیوستید؟

من بعد از تحصیل در دانشگاه به خانه عمران آمدم تا در دوره‌های آموزشی آن شرکت کنم. در واقع خودم یکی از این دانش آموختگان این مجموعه هستم که از کلاس‌های آن بسیار استفاده کردم و خیلی از مواردی را که در حال حاضر تدریس می‌کنم، حاصل مطالبی است که از اساتید قبلی آموخته‌ام و خوشحالم که امروز تجربیاتم را به طور کامل در اختیار دانشجویان دیگر قرار می‌دهم.

پادکست مصاحبه را از اینجا میتوانید گوش دهید

دادالهی بیات

یک مهندس که تازه وارد محیط کارگاه شده نباید با صراحت و قاطعیت به عوامل اجرایی بگوید که کار آن‌ها اشتباه است. به عبارت ساده‌تر نباید به شیوه مدیریتی و چکشی با آن‌ها سخن گفته و رفتار کند.

در کلاس‌های شما اولویت با اصول تئوری است یا مباحث عملی؟

هر جلسه از کلاس‌های من بین 5 تا 6 ساعت است و زمان کلی آن‌ها بین 70 تا 80 ساعت است. معمولاً هم کلاس‌ها با حضور 6 تا 10 نفر تشکیل می‌شد تا بتوان با حضور این تعداد افراد، بحث و تبادل نظر صورت بگیرد. البته در برخی کلاس‌ها مثل نقشه خوانی گاهی دانشجوها بین 10 تا 12 نفر هستند اما در مجموع به مباحث اجرایی در کلاس‌هایم بسیار اهمیت می‌دهم و مثلاً در نقشه خوانی، دانشجویان پیاده سازی نقشه را در محل می‌آموزند. تا پیش از بروز بیماری کرونا، در هر دوره سه یا چهار جلسه از آموزش در کارگاه تعریف می‌شد. در این آموزش هرچه بیشتر به کارگاه بیاییم، در تدریس عملی نتیجه بهتری خواهیم گرفت.

آیا تدریس برای شما صرفاً محدود به دانشجویان است یا در محیط کارگاه و در مواجهه با نیروهای اجرایی هم روحیه تدریس دارید؟

من حتی در منزل و در میان خانواده هم اقدام به تدریس می‌کنم و مثلاً گاهی به سؤال‌های فرزندانم درباره دیفرانسیل و انتگرال و…. توضیح می‌دهم اما در محیط کارگاه هم سبک و سیاق خاصی را برای تدریس در پیش می‌گیرم. مثلاً وقتی با یک آرماتور بند یا کارگر جزء صحبت می‌کنیم، به زبان خاصی نیاز داریم. برخی موارد هست که این افراد توجیه نمی‌شوند. برخی مهندسان با زبان دستوری با این افراد سخن گفته و به آن‌ها می گویند این کار را انجام بده! اما من اینطور نیستم و در کارگاه با زبان خود این افراد با آن‌ها سخن گفته و می گویم این کاری که از شما می‌خواهم انجام بدهید به این دلیل است و آن‌ها نیز انجام می‌دهند.

به نظر شما یک مدرس خوب چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

در درجه اول آنچه در زبان می‌گوید باید همان چیزی باشد که در عمل و در پروژه خودش هم قابل مشاهده باشد. یعنی ساختمانی که خودش ساخته هم واجد همان ویژگی‌هایی که تدریس می‌کند باشد. مثلاً در ضوابط ساختمانی گفته می‌شود باید در زمان آرماتور بندی، زیر کاورها اسپیس بگذارند نه سنگ. یک مدرس خوب باید همین کار را در ساختمان خودش هم انجام بدهد ولو به قیمت تعطیلی یک روزه کارگاه یا صرف هزینه. مدرس خوب باید ساختمانی که می‌سازد برند و شناسنامه داشته باشد و از ابتدا تا انتها مستندات ساخت آن بنا را داشته باشد. وقتی چنین ویژگی‌هایی را در کار خودش رعایت کند، می‌تواند این مباحث را تدریس نماید.

اگر افرادی به تدریس علاقه داشته باشند، چطور می‌توانند خودشان را ارزیابی کنند که آیا از نظر علمی نیز واجد ویژگی‌های یک مدرس هستند یا نه؟

یکی از اساتید به من آموخت که وقتی در یک جمع صحبت می‌کنی اگر حس کنی شنوندگان از تو آن مبحث را بهتر بلد هستند، هیچ وقت مدرس موفقی نخواهی شد. همین اطمینان قبلی می‌تواند باعث شود افراد کار را انجام و ادامه دهند. این ویژگی، نکته مهمی در تدریس است. دانش پژوهان دوست دارند مطالب جدید و به روز را بیاموزند و مدرس باید چنین مطالبی را به دانش پژوهان ارائه کند. در واقع خودباوری اولین ویژگی یک مدرس است و مدرس باید در خانه یا در جمع دوستانش، مباحثی که می‌خواهد تدریس کند را تمرین و برای چند نفر تکرار کند تا از کیفیت آن مطمئن شود.

0
    0
    Your Cart
    Your cart is emptyReturn to Shop
    0