برای مشاهده لیست علاقه مندی ها وارد شوید!
مشاهده محصولات فروشگاهسبد خرید شما خالی است.
به نظرم مدرس خوب نباید خسیس باشد. اگر فردی اطلاعات را در انحصار خودش بگیرد قطعاً مدرس خوبی نخواهد شد. مدرس خوب نباید خودبزرگ بین باشد. مدرس خوب باید پیشرفت کند و درجا نزند.
سیامک نجفی بین سالهای 1360 تا 1364 در دبیرستان البرز در رشته ریاضی ـ فیزیک تحصیل کرده است. او سپس به دانشگاه علم و صنعت رفته و تحصیل در رشته عمران را آغاز کرد. تا سال 1370 این مرحله از تحصیل او طول کشید و پس از آن به دانشگاه تهران رفته و در مقطع فوق لیسانس در رشته «مهندسی سازه» تحصیلاتش را پیگیری کرد. سال 1374 از دانشکده فنی فارغ التحصیل شده و سپس تا سال 1380 در دانشگاه شهید بهشتی در رشته مدیریت پروژه تحصیل و پس از آن سال 1390 در دانشگاه علوم تحقیقات مطالعه و تحصیل در زمینه مهندسی زلزله را آغاز نمود و در حال حاضر دانشجوی مقطع دکتری در واحد علوم تحقیقات است.
من بین سالهای 1360 تا 1364 در دبیرستان البرز در رشته ریاضی ـ فیزیک تحصیل کردم. پس از آن به دانشگاه علم و صنعت رفتم و تحصیل در رشته عمران را آغاز کردم. تا سال 1370 این مرحله از تحصیل من طول کشید و پس از آن به دانشگاه تهران رفتم و در مقطع فوق لیسانس در رشته «مهندسی سازه» تحصیلاتم را پیگیری کردم. سال 1374 از دانشکده فنی فارغ التحصیل شدم. سال 1380 در دانشگاه شهید بهشتی مدیریت پروژه خواندم که تا سال 1384 ادامه داشت و پس از ادامه مدیریت پروژه، احساس کردم در مهندسی زلزله نیاز به اطلاعات دارم. سال 1390 در دانشگاه علوم تحقیقات مطالعه و تحصیل در زمینه مهندسی زلزله را آغاز کردم و در حال حاضر دانشجوی مقطع دکتری در واحد علوم تحقیقات هستم والان دانشجوی دکتری در مدیریت پروژه این دانشگاه هستم. در تمام این سالها همزمان با تحصیل، مشغول به کار هم بودهام.
بله. خدا رحمت کند بنیان گذاران این مجموعه را. آن موقع تنها دبیرستانی بود که با آن فرم و ساختار فعالیت میکرد. آزمایشگاههایی داشت که حتی در سطح دانشگاههای کشور در آن زمان هم کم نظیر بود.
این مجموعه باعث شد افراد تحصیل کرده فراوانی وارد جامعه شوند.
تدریس یک جور ژنتیک من و خانوادهام است. مرحوم مادرم از کلاس اول معلم من بودند. دو خواهرم هم به تحصیل اشتغال داشتد. چنین محیطی قطعاً تشویق کننده بوده است و البته البرز هم با آن وسعت و عظمت نقش زیادی به علاقه مندی من به علم و دانش داشت.
حدود سال 78 یا 79 مدیر موسسه که از دوستان هم دانشگاهیام بود با همراهی یکی دیگر از دوستان که همان زمان فوت کردند، مشوق من در همکاری و تدریس بودند. ما همان سالها بحث آموزش را شروع کردیم. آن موقع هیچ موسسهای در این حوزه ورود نکرده بود و بحث تدریس مهندسی وجود نداشت. ابتدای کار بحثهای دانشگاهی بود. یادم است اولین درسی که شروع به تدریس آن کردم آموزش نرم افزار سب بود که هنوز در دانشگاه کسی تدریس نمیکرد. ما با 5 دانشجو تدریس این درس را شروع کردیم و به مرور دوره مذکور با استقبال مواجه شد.
متاسفانه در دانشگاههای ما آموزش منجر به یک تولید نهایی نمیشود و مباحث به صورت گسسته است. بنابراین فارغ التحصلان دانشگاه با کمبودی مواجه میشوند که اطلاعات علمی را نمیتوانند به بهره وری رسانده و جایی شاغل شوند. آنها به اطلاعاتی نیاز دارند که آموختههای دانشگاهی خود را منسجم کنند و آنچه آموختهاند را با تجربیات افراد خبره مخلوط نمایند تا بتوانند از محصول نهایی در کار خود بهره بگیرند و توان لازم برای ورود به بازار کار را کسب کنند.
من از دوستان مدیر موسسه بودم و به ایشان مشاوره میدادم و شاخه شاخه کردن و افزایش موضوعها را دوست داشتم. ما در چند زمینه تدریس را شروع کردیم؛ یکی بحثهای تئوری و دیگری بحثهای اجرایی. آن زمان نظام مهندسی در حال شکل گیری بود و نیاز بود تا مهندسان اطلاعات تکمیلی داشته باشند و شاید از معدود موسساتی بودیم که این دورهها را تعریف و اجرایی کردیم.
بسیار بازخورد خوبی بود چون نیاز جامعه مهندسین بود و بر اساس این نیاز دورهها شکل میگرفت و پیش میرفت. به همین دلیل علاوه بر بازخورد خوب و برگزاری چند میلیون ساعت دوره، تأثیر این کلاسها در جامعه کاری خود را نشان داد و خیلی از شرکتها و مجموعهها از دانشجویانی که اینجا دوره گذرانده بودند استفاده کردند.
موسسه بسیار توانمند است و امکانات خوبی دارد و در این حوزه پیشرو است و این خط شکنی خیلی به چشم میخورد. ما برای دورهها سیلابس مینوشتیم و با خلاقیت دورههای میان رشتهای درست میکردیم تا توانمندی بیشتری به فارغ التحصیل ها بدهیم.
سالی تقریباً 100 فارغ التحصیل داشتم که ضرب آن در 20 سال فعالیت میشود دو هزار دانشجو و فارغ التحصیل.
متاسفانه تعداد زیادی به خارج از کشور رفتند. اکثر آنها فارغ التحصیلان دانشگاههای خوب بودند. الان با حدود 15 درصد از آنها ارتباط کاری دارم.
در همه دانشگاهها تدریس بر اساس فهرست ثابت انجام میشود و دانشگاه نمیتواند به بحثهای خارج از آن فهرست ورود پیدا کند. بنابراین فرق نمیکند که دانشجو از کدام دانشگاه فارغ التحصیل میشود. البته دانشگاه خوب سطح علمیاش بالا است اما انسجام در مباحث درسی در دانشگاههای معتبر هم رعایت نمیشود. ما افراد زیادی را داشتیم که از دانشگاههای طراز اول در این دورهها شرکت میکردند تا آموزشهای مفید و کاربردی ببینند.
در تدریس همزمان با دانشجوها خود مدرس هم رشد میکند و همان اتفاقی که برای دانشجو رخ میدهد، برای مدرس هم رخ میدهد. برای تدریس باید مسائل را به شکل عمقی متوجه شوید و رفع این مسائل باعث رشد خود فرد میشود. پیشرفتهای اخلاقی، ارتباط با افراد و روحیات مختلف و رفع نیازهای آنها نیز افراد را از نظر شخصیتی رشد میدهد و من الان 20 سال است که در کلاس دارم درس یاد میدهم و در هر دورهای چند چیز جدید یاد گرفتم و رشد کردم.
بخشی از تدریس علاقه ذاتی و دیدگاه شخصی است. به نظرم همه میتوانند آموختههای خود را به نسل جدید انتقال دهند. لازم نیست اطلاعات خاصی داشته باشید و حتی تجربیات هم قابل انتقال است. اگر دوره کاری مفید را 30 سال و مثلاً بین 25 تا 55 سال تقسیم کنیم، بعد از فارغ التحصیلی در طول ده سال ابتدایی میتوانیم اطلاعات دیگران را جذب کنیم و با انسجام آن با اطلاعات دانشگاه، مفید و بهره ور شویم. برای ده سال دوم باید چیزهایی به این دانش و مهارت اضافه کنیم و طی 10 سال پیش رو آنها را توسعه دهیم. به نظرم در 10 سال آخر میشود تجربیات و آموختهها را به نسل بعدی منتقل کرد تا پلهای برای پیشرفت آِیندگان شود. اینجاست که آن پیشرفت اتفاق می افتد. اگر کسی تجربیات خود را به دیگران منتقل کند این رشد اتفاق می افتد و این روند برای همه صادق است. البته برخی افراد اطلاعات علمی بالایی دارند و لازم نیست منتظر گذشت 10 تا 20 سال باشند و ابتدای کار مطالب علمی خود را میتوانند آموزش دهند و هرچه جلوتر بروند تجربیات آنها بیشتر میشود و پس از طی مدتی، مدرس حرفهای خواهند شد که هم سطح تجربیات بالایی دارد هم علم و دانش قابل عرضه.
به نظرم مدرس خوب نباید خسیس باشد. اگر فردی اطلاعات را در انحصار خودش بگیرد قطعاً مدرس خوبی نخواهد شد. مدرس خوب نباید خودبزرگ بین باشد. مدرس خوب باید پیشرفت کند و درجا نزند. اساتیدی هستند که در ابتدای کار علم آنها به روز بوده اما آن را به مرور به روز نکردهاند و به همین دلیل دانش آنها هم اکنون کهنه شده است.
اخلاق خوب، نظم و انضباط و مسوولیت پذیری نسبت به دیگران هم از ویژگیهای یک مدرس خوب است. بزرگان می گویند معلمی شغل انبیا است و باید خصوصیات اخلاقی در رده انبیا را در خود ایجاد کنیم تا بتوانیم نسلی را تربیت کنیم که آنها هم بتوانند تجربه خود را به دیگران منتقل کنند.
به نظرم این اتفاق برای تدریس لازم بود. ظرفیت تدریس آنلاین قبلاً در حوزه آموزش بود اما نیاز به یک محرک داشت که کرونا این حرکت را ایجاد کرد. بیش از 10 سال است که تبلت، گوشی هوشمند و رایانه با همین ظرفیت امروز در اختیارمان بوده اما اینترنت وارد آموزش نشده بود. در کشوری مانند استرالیا که گستردگی زیادی دارد، سالهاست آموزشهای مجازی اتفاق می افتد اما در ایران این مسئله رخ نداد تا کرونا این جهش را ایجاد کرد که افراد بدون پرداخت هزینههای زیاد جهت حضور فیزیکی، این اتفاق رخ دهد.
به خاطر دارم در یکی از دورهها دانشجویی از بندرعباس با هواپیما به دورههای ما میآمد و شب برمی گشت تا یک دوره چهار ساعته را در مدرسه بگذراند. امکان آموزش آنلاین در آن دوره هم بود اما کاتالیزوری نبود تا اینکه کرونا این کار را انجام داد و تدریس آنلاین را به امری رایج تبدیل کرد. امیدوارم این رویه ادامه یابد و حتی بعد از برطرف شدن کرونا، آموزش آنلاین برای مناطق محروم و دور از امکانات مرکز ادامه یابد.
ظرفیت تدریس آنلاین قبلاً در حوزه آموزش بود اما نیاز به یک محرک داشت که کرونا این حرکت را ایجاد کرد. بیش از 10 سال است که تبلت، گوشی هوشمند و رایانه با همین ظرفیت امروز در اختیارمان بوده اما اینترنت وارد آموزش نشده بود.
سیامک نجفی
من دفتر مهندسان مشاور دارم. طراحی سازه و کار نظارت و اجرا انجام میدهم. تدریس هم بخشی از منبع درآمدی من هست. تصور میکنم تدریس میتواند بخشی از منبع درآمدی باشد. البته اعتقاد ندارم همه منبع درآمدی هر فردی تدریس باشد. به جز اعضای هیات علمی که تدریس وظیفه آنها است، بقیه افراد بهتر است تنها برای بخشی از درآمد خود به تدریس متکی باشند.
بسیار زیاد. من در جلسات خودم را به عنوان مدرس موسسه معرفی میکنم و این مسئله اثرگذاری بیشتری به جای اشاره به دانشگاه محل تحصیلم دارد. در ادامه جلسه بارها دیدهام که نگاه بسیار مثبتی به من ایجاد میشود.
بله خیلی زیاد. ارتباط من با فرزندانم بسیار راحتتر است چون سیستم آموزشی که دارم را در منزل هم پیاده میکنم و می دانم همان مسائلی که در میان دانشجویانم هست در میان فرزندانم هم هست.
بله. بسیار زیاد. خط و نوشتن باعث رشد انسانها و انتقال تجربیات و رشد سریع شد. چند هزار سال قبل از اختراع خط انسانها حضور داشتند اما اطلاعاتشان به هم منتقل نمیشد اما اختراع خط به انفجار اطلاعات منجر شد. درباره تدریس هم موضوع همین است و انتقال اطلاعات به دیگران توسط نوشتن، رشد سریعی رخ خواهد داد. ما باید انتقال این اطلاعات را به عنوان وظیفه باید بدانیم. آنها هم باید این اطلاعات را رشد دهند تا چرخه ادامه یابد.
دفتر رشدمان خارج از محدوده طرح ترافیک و در مجاورت پارکینگ عمومی و ایستگاه مترو مفتح با دسترسی های گسترده